جدول جو
جدول جو

معنی اصل کار - جستجوی لغت در جدول جو

اصل کار
شخص یا چیز مهم و عمده
تصویری از اصل کار
تصویر اصل کار
فرهنگ فارسی عمید
اصل کار(اَ لِ)
اکسیر. (بحر الجواهر)
لغت نامه دهخدا
اصل کار
ستون کار بنکار
تصویری از اصل کار
تصویر اصل کار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بدل کار
تصویر بدل کار
بدلکار (Stunt Performer) فردی چابک و ماهر و هنرور که در صحنه های خطرناک پرش، انفجار، تصادف و... به جای بازیگر حرفه ای ایفای نقش می کند.
انجام حرکات خطرناک: شامل اسکله پرشی، ماشین رانی، غرق شدن و دیگر حرکاتی که نیاز به مهارت فیزیکی و تخصص دارند.
تأمین ایمنی: بدل کارها باید از ایمنی خود و افراد دیگر در صحنه اطمینان حاصل کنند و از تجهیزات مخصوص نظیر وسایل حفاظتی استفاده کنند.
هماهنگی با فیلمساز و کارگردان: آنها باید بتوانند دستورالعمل های کارگردان را با دقت اجرا کرده و صحنه ها را به درستی بازی کنند.
تمرینات و آمادگی: برای انجام حرکات پیچیده، بدل کارها نیاز به تمرینات مداوم و آمادگی فیزیکی دارند تا در صحنه بهترین عملکرد را ارائه دهند.
استفاده از تکنیک های ویژه: برخی از بدل کارها مهارت در استفاده از تکنیک های ویژه نظیر برافراشتن و هدایت موتورسیکلت و ترکیب دسته بندی را نیز دارند.
بدل کارها عموماً به دلیل مشارکت در صحنه های خطرناک و جذاب، بخشی مهمی از صنعت سینما و تلویزیون را تشکیل می دهند و در ساختن صحنه هایی با افتتاحیه های خاص و پیچیده به کار می روند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از دغل کار
تصویر دغل کار
مکار، حیله گر، کسی که چیزی را برای گمراه ساختن خریدار تغییر صورت بدهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصل کاری
تصویر اصل کاری
اصل کار، اصلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصل پاک
تصویر اصل پاک
اصیل، نجیب، نژاده، آزاده نژاد، با اصل، پاک فطرت، استخوٰان دار، اصل دار، پاک سرشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصل دار
تصویر اصل دار
با اصل و نسب، اصیل، نجیب، نژاده، پاک فطرت، پاک سرشت، اصل پاک، آزاده نژاد، با اصل، استخوٰان دار
اصل داران (اصل داران پاک): مردمان پارسا و مقدس، انبیا و اولیا
فرهنگ فارسی عمید
هنگامه و غوغا و اجتماع خاصه از مردم ده، (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(پِ)
که نخل می کارد. که نخل پرورد. که خرمابن غرس کند. کارندۀ نخل:
ز انگیزش و ساخت فرق است چند
که این نخل کار است و آن نخلبند.
امیرخسرو
لغت نامه دهخدا
کسی که با نیل رنگ می کند، (ناظم الاطباء)، نیلگر
لغت نامه دهخدا
(اَ لِ چَ)
بنگاهی بود که امریکاییان پس از جنگ جهانی دوّم در ایران تأسیس کرده بودند تا بوسیلۀ آن بدولت ایران از لحاظ اقتصادی کمک کنند. و بعداً نام بنگاه مزبور تغییر یافت و آنرا بنام ’هیأت عملیات اقتصادی امریکا در ایران’ میخواندند. رجوع به هیأت شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
اصیل. بااصل. نجیب. باگهر:
با مردم اصل پاک و عاقل آمیز
وز نااهلان هزار فرسنگ گریز.
خیام.
و رجوع به اصل شود
لغت نامه دهخدا
(دَغَ)
حیله باز و مکار. دغلباز:
زآنکه این مشتی دغل کار سیه دل، تا نه دیر
همچو بید پوده می ریزند درتحت التراب.
عطار
لغت نامه دهخدا
(اَ)
چرخچی باشی قشون خاص پادشاهی هندوستان بود که در جنگ نادر با هندیان کشته شد. (از فتحنامۀ هندوستان از سبک شناسی ج 3 ص 316)
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ دَ / دِ)
اصیل. با اصل و نسب. نجیب
لغت نامه دهخدا
(اَ لِ کَ بَ)
رجوع به اصل الکبر و کبر شود
لغت نامه دهخدا
(اَ لِ)
در تداول عامه، عمده. مهم. اساس.
لغت نامه دهخدا
(اَ لِ مُرر)
رجوع به اصل المر شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بَ رَ دَ / دِ)
در هیأت نوازندگان کسی را گویند که اصول نگاه دارد یا با اشارات دست و چوب و با ضرب آنان را به اصول رهبری کند. آنکه با طبل یا دف یا دورویه (دایره) اصول نگاه دارد و خوانندگان و رقاصان و ورزشکاران را رهبری کند
لغت نامه دهخدا
تصویری از اصلدار
تصویر اصلدار
نژاده: پدر مادر دار ریشه دار
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه با گل بنایی سازد گلگر طیان: چو مرگم رسد ساقیا، روز ابر بده خشت خم را بگلکار قبر. (ملاطغرا)، بنا، سفالگر کوزه ساز. آنکه گل در باغها و باغچه ها کارد: کامران میرزا نایب السلطنه. . را گلکاریست اروپی نژاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صد کار
تصویر صد کار
دارنده چندین شغل و هنر چند کاره، کار بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صلح کار
تصویر صلح کار
سازشکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاف کار
تصویر صاف کار
پخکار گلگیر ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصل پاک
تصویر اصل پاک
نجیب، با گهر، اصیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصل دان
تصویر اصل دان
ریشه دان شناسنده اصل عارف بحقیقت اشیا
فرهنگ لغت هوشیار
جاکار کسی که به جای بازیگر کارهای سخن و دشوار را در نمایش انجام می دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیل کار
تصویر بیل کار
آنکه کارش بیل زدن زمین و باغ است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اپل کاره
تصویر اپل کاره
فرانسوی چارشانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصل کاری
تصویر اصل کاری
قسمت عمده کار بخش مهم امر
فرهنگ لغت هوشیار
کارهای مربوط به کشتزار برنج از شخم و مرزبندی
فرهنگ گویش مازندرانی
ال برشته، ال
فرهنگ گویش مازندرانی